وقتي در كوچه هاي شهرم قدم مي زنم حس نياز وجودم را فراميگيرد
نياز كودكي به اندك پولي براي خريدن كتاب مدرسه
نياز پدري به لقمه ناني تا تنها بتواند يك شب
لبخند سيري را برلبان فرزندانش ببيند.
نياز خسته دلي به دستي گرم كه تنها نگاهش
را بفهمد نه لبخند روي لبش را

اينجاست كه به روياهايم مي روم.رويا كه نه.
حرف از توست و روياي بودنت.
روياي حضوري كه عدمي در پيشش نيست.
تداعي ميكنم رويايم را
:آن وقت كه امام صادق فرمودند
درزمان قائم ما زمين گنجينه هاي خود را آشكار ميسازد
و بركات خود را بيرون مي كند.در آن زمان انسان براي صدقات
و ميراث خود جايي پيدا نميكند زيرا بي نيازي
( همه مومنان را فراگرفته است.(1
چه رويايي ميشود ظهورت،آنوقت كه حتي رفتن به فضا
هم برايم همچون قدم زدن ساده ميشود
راوي:درعصر ظهور به جهت وسايل فوق مدرني كه دراختيار
مردم قرار ميگيرد سفر به فضا و كرات بالا،همانند
سفرهاي زميني امري عادي خواهد شد به گونه اي كه سفر
به آسمان ها همانند سفر از قاره اي به قاره ديگر ساده
ميشود و امكانات آن دراختيار همه مردم قرار ميگيرد

چقدر به خدا نزديكم مي كند همان 309 سالي كه جدت
امام باقر(ع) زمان بودنت
( برزمين را تضمين كرد.(2
اين بار حرف تنها از عدلت نيست.قرار است از همه چيز گوييم.شايد همين
عشقي
تازه شود بردلمان براي بودنت
۱.ارشاد مفيد ج 2 ص 384
۲.بحارالانوار ج 52 ص 383