آخرین روز دنیا

برگرفته از وبلاگ شخصی استاد رائفی پور


چند وقتی است که پیامی مشکوک و درعین حال مبهم در فضای مجازی و شبکه

های اجتماعی در حال انتشار است .

پیامی با این مضمون  که در ر روزهای 23 ،24 و 25 دسامبر 2012،زمین  در

خاموشی کامل و تاریکی مطلق فرو خواهد رفت و در ادامه با لحنی متمایز و

نچسب نسبت به فرض غلط نویسنده این پیام، سخن از نظمی جدید رانده است که

جهان پس از این روزها به خود خواهد دید

"خودتان را برای رویارویی با جهانی کاملاً تازه آماده نمایید"

در واقع بنده شایعاتی از این دست را دقیقا در راستای پروژه 2012  و پایان تاریخ

ارزیابی می کنم  که البته قبلا  مفصلا در باره آن سخن گفته ام (علی الخصوص در

نقد فیلم 2012).

عباراتی نظیر "هم ترازی کیهان"، "خاموشی کامل سیاره" ، " تغییر از بعد سوم به

بعد صفر" به هیچ وجه در علم نجوم تبیین و تعریف نشده است و بیشتر به دیالوگ

های فیلم های خیالی هالیوودی شبیه است تا یک حقیقت علمی.

پیش از این گفتیم دستگاه رسانه ای غرب و صهیونیزم جهانی همیشه برای

سرپوش نهادن بر اشتباهات خود و یا فته های جدیددش اذهان عمومی را منحرف

کرده و شایعاتی از این دست را باید از این رهگذر تحلیل نمود.

اما اینکه در چنین روزهایی مثلا  یاران صهیونیست ها در سوریه (بخوانید ارتش آزاد)

بخواهند از این تشتت ذهنی و از سویی دیگر تمرکز بر موضو عاتی غیر اصولی مانند

خبر سه روز تاریکی زمین سو استفاده نموده و به نفع خود بهره برداری هایی انجام

دهند  هیچ بعید نیست.

خوب است بدانید دقیقا در چنین روزهایی که مردم تمام حواسشان به موج های

واهی رسانه ای مشغول است امریکا سرگرم آزمایشهای اتمی جدید خود است.

بارها عرض کرده ایم و باز هم می گوییم: از قدیم گفته اند طرف را به مرگ می

گیرند تا به درد راضی شود.

اینکه زمین بخواهد نابود شود برای مردم خبر مرگی است که شرایط را برای پذیرش

درد (بحران های دی اقتصادی در غرب) آماده می سازد. دقیقا شبیه به جریان

نابودی زمین که قرار بود در سال 2000 به وقوع بپیوندد و هیچ اتفاقی نیافتاد ولی

سال بعد از آن صهیونیست ها ماجرای یازده سپتامبر را رقم می زنند و به بهانه آن

به دو کشور مسلمان می تازند.

در ادامه این پیام مضحک آمده است:

در طی این 3 روز خاموشی، مردم در خانه های خود بمانند، نترسند و آرام باشند،

سعی کنند بخوابند، از مسافرت بپرهیزند، به عبادت بپردازند و آنهایی که زنده می

مانند !!! خودشان را برای رویارویی با جهانی کاملاً تازه آماده نمایند(همان نظم نوین

جهانی موعود صهیونیست ها )در عین حال افراد ناآگاه و کسانی که خود را برای

چنین واقعه ای آماده نکرده باشند ممکن است ترس ناگهانی از وقوع چنین حادثه

ای منجر به مرگ آنها شود!

اما براستی چرا سه روز خاموشی ؟   و چرا راهکار آن نیزسه روز خانه نشینی است ؟

پیشینه چنین داستانی را طبق معمول باید در کتاب مقدس جستجو کرد آنجا که

حضرت موسی (ع) برای مردم مصر و حاکم ستمگر آن دیار (فرعون) از خدا طلب

بلایی آسمانی می کند و درنتیجه :

سفر خروج باب 10 آیات 21 تا 24 :

و خداوند به موسي گفت دست خود را به سوي آسمان برافراز تا تاريكي بر زمين

مصر پديد آيد تاريكي‏اي كه بتوان احساس كرد *پس موسي دست خود را به سوي

آسمان برافراشت و تاريكي غليظ تا سه روز در تمامي زمين مصر پديد آمد* و يكديگر

را نمي‏ديدند و تا سه روز كسي از جاي خود بر نخاست ليكن براي جميع بني

اسرائيل در مسكنهاي ايشان روشنائي بود* و فرعون موسي را خوانده گفت برويد

خداوند را عبادت كنيد فقط گله‏ها و رمه‏هاي شما بماند اطفال شما نيز با شما

بروند.

در واقع یهودیان عناصر این داستان را بعد ها در تحریف های اناجیل نیز وارد کردند و

این داستان جزو چار چوب عقیدتی مسیحیان گشت.

سال ها پس از ظهور مسیح دست تحریفگرانی همچون پولس (خاخام یهودی مامور

به انحراف مسیحیت با نام اصلی شائول) از مسیح خدا ساخت اما خدایی که تا حد

زیادی به خدای "بعل" شبیه بود و شاخصه های خدایان مصری همچون هروس را در

خود داشت.

مصریان سه روز تاریکی را مرگ خدای خورشید (هروس) می دانستند و روشنایی

پس از آن را نیز جان گرفتن دوباره خداوندگار خورشید.

متاسفانه تمام عناصر این داستان در وجود مسیح تجلی می یابد و از آنجا که

تحریفگران ،  او را همان خدای خورشید جا زدند باید خدای خورشید به صلیب

کشیده شود و بمیرد و پس از سه روز دوباره زنده شود:

داستانی که برای مسیح تراشیدند و گفتند پس از سه روز زنده شد دقیقا یک کپی

برداری ناشیانه از داستان خیانت تایفون به هروس و مرگ او وسپس زنده شدن

هروس پس از سه روز است.

و جالب اینجاست که در افسانه های مصری می گویند در این سه روز هروس  بر

صلیب بود.

از تاریخ تحریف شده تولد عیسی (ع) که دقیقا با تولد خورشید در  همطرازی سه

ستاره صورت فلکی جبار با ستاره شباهنگ (ایستار/ایشتار/تیشتر/ سیریوس)

است که  بگذریم  سرگذشت آتيس که در آسياي صغير پرستش مي شد و به مرور

زمان به غرب و به خصوص روم نفوذ کرده بود بسيار خواندني است :

آتيس مرد و پس از سه روز زنده شد و هر ساله پيروان آتيس ، شکل او را به درخت

کاج مي آويختند و براي مرگش عزاداري مي کردند . پس از سه روز آن را دفن کرده

و رستاخيزش را جشن مي گرفتند و آن را نشان نجات مي دانستند .

آشنایی مردم روم با این تعالیم تا بدان حد بود که اوریجن یکی از بزرگان مسیحیت

که در قرن سوم میلادی می زیست درباره ی رستاخیز مسیح می نویسد :

این معجزه برای بت پرستان چیز تازه ای نیست یعنی اینکه از پیش داستان آن را

شنیده بودند ( مسیحت شناسی مقایسه ای / زیبایی نژاد / ص 372 ) .

به هر حال آنچه این روزها بر آن دامن می زنند افسانه ای بیش نیست افسانه ای

که صهیونیست ها  به عناصر آن (پرستش خدای بعل) معتقدند .اما آنچه مهم است

این است که  امروز مسئله وضعیت جبهه مقاومت اصلی ترین فاکتوری است که

همواره باید در ذهن داشت و هرگز از آن غافل نشد.

    به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت حجت (عج) که صد البته نزدیک است.


یک شبهه


 فايده امام غائب از ديدگان چيست؟ امام نصب گشته که مردم از او بهره جويند، احکام شرع را

بيان نمايد و حق مظلوم را از ظالم بستاند. امام آن امامي که از ديدگان رخ فرو پوشيده و آن

پيشوائي که مستور گشته، به چه کار آيد؟ 


پاسخ: غيبت حضرت مهدي عليه السلام، مانع از بهره وري مردم از ايشان نيست.

شيخ طوسي در تخليص الشافي گويد:

تمامي شيعيان و قائلان به امامت حضرت بقيه الله (ارواحنا فداه) در حال غيبت،

از امام خود بهره مند بوده

و به واسطه مکنت و هيبت او از زشتي ها باز مي ايستند. او در حال

غيبت مايه لطف بر ايشان است،

همان گونه که در زمان ظهور چنين است. به بيان ديگر، شيعيان از امام

بهره مند مي شوند، به اين نحو که شرع را براي آنان حفظ مي نمايد و

با توجه به مکنت او يقين مي نمايند که هر چه از دستورات

دين که به آنها نرسيده، از آنان پوشيده نخواهد ماند.

يکي از علماي ما رضوان الله عليه نيز به همين مطلب اشاره مي کند،

آنجا که مي گويد: وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و غيبته

منا: وجودش لطف است، دخالتش (در کارها) لطف ديگر است و غيبت او، از ماست.


( صفحه 214)

از طرف ديگر ما از کجا حتم داريم که او در مصالح ديني و دنيوي عباد، به نحوي

که آنان توجه نيابند، دخالت نمي نمايد. حال آنکه در روايات آمده که حضرت مهدي عليه السلام

در زمان غيبت به سان خورشيد در وراي ابر مي ماند. يعني همان گونه که خورشيد پنهان در پشت ابر

، منافع و فوائد براي عالم دارد، صاحب الزمان علي رغم استتار و غيبت خود، از پرتو افشاني فرو

نمي ايستدو هستي از انوار هستي بخشي بهره مند مي شود.

ممکن است ما برخي از اين فوائد وجودي امام و يا اعظم آنها را ندانيم و نسبت به

همه اين بهره وري ها به تفصيل آگاه نباشيم. آري، اين نکته روشن است که

همگي فوائد امام که بخاطر آنها به امامت منصوب گشته، درزمان غيبت حاصل نمي شد.

اما اين، زياني به اصل مطلب وارد نمي سازد زيرا خود مردم بودند که باعث شدند

امام براي حفظ جان خويش، غيبت گزيند. بر فرض هم که بر وجود او در حال غيبت،

فايده اي مترتب نباشد،زشتي اي در اين امر نيست

زيرا سبب استتار و پوشيدگي او، ترس از ظالمين است.